یکی از روحانیون به عنوان مبلغ عازم گردان حضرت زینب(س) بود. این روحانی اولین بارش بود که جبهه می آمد و با توجه به اسم گردان تصور می کرد گردان مذکور، گردان تدارکاتی خواهران است و لذا خود را برای موجهه با خواهران آماده کرده بود.
![خواهران بسیجی خانم](http://www.sharemation.com/kelashinkof/aks1/a-k1.jpeg)
وقتی حاج آقا به اتفاق همراهان از دژبانی قرار گاه گذشتند، حاج آقا سرش را پایین انداخت تا چشمش به نامحرمان نیفتند. در همان لحظه عده از برادران غواص با مایو و لباس شنا از تمرین و آموزش بعد از ظهر خود باز می گشتند که در سر راه حاج آقا و همراهان او قرار گرفتند. حاج آقا با مشاهده پای غواصان سرش را پایین انداخت و مانند مارگزیده ها با چهره ایی برافروخته و حالتی جدی گفت: برادرا، چرا خواهرا این گونه هستند؟!
![](http://i2.tinypic.com/osvguv.jpg)
از آن حالت و سوال ایشان تمامی همراهان از خنده روده بر شدند و تازه اینجا بود که سوء تفاهم حاج آقا برای همراهان معلوم شد.