مکالمه عربی
توی یکی از عملیاتها عراقیها بدجوری مقاومت می کردن. تا بالاخره ساعت 7 صبح یکیشون رو اسیر گرفتن. یکی از رزمنده ها که دیشب تا صبح مشغول درگیری بود فورا خودش رو به عراقی اسیر شده رساند و برای اینکه متوجه شود که این عراقی همانیست که دیشب مقاومت می کرد، با عصبانیت رو به عراقی کرد و پرسید: «أنت لیلاَ تاخ تاخ؟» عراقی هم که عصبانیت رزمنده رو دیده بود فوری گفت: «والله لا تاخ تاخ.» یعنی به خدا من تیراندازی نکردم.
خلاصه اگه این عراقی با ادبیات رزمنده ما آشنا نبود معلوم نبود که چه بلایی سرش در می آمد.